کد مطلب:97317 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

امام علی انحطاط و شکست مسلمین را پیش بینی می کرد











هنگامی كه امام علی (ع) زمام حكومت را به دست گرفت، موقعی بود كه مسلمانان از نظر مادی به رفاه نسبی رسیده بودند و آن ایثار و از خودگذشتگی آن روحیه انقلابی نخستین را كه بی باكانه خود را در كام مرگ سرخ قرار می دادند، در نتیجه دنیازدگی به تدریج از آنان سلب می شد، امام از مشاهده ی این وضع احساس خطر می كرد و سخت در رنج بود و این احساس خود را در موارد مختلف در سخنرانی مطرح می نمود.

در خطبه ی 55 پس از ذكر شمه ای از ایثار و فداكاری خود و مسلمانان در آغاز بعثت، اصحاب خود را كه از سستی آنان به تنگ آمده بود مخاطب قرار داده چنین می فرماید:

«به جان خودم قسم اگر ما مانند شما رفتار نموده بودیم ستونی برای دین استوار نمی گشت و شاخه ای برای ایمان سبز نمی شد و به خدا سوگند از این رفتار خود خون خواهید دوشید و پشیمان خواهید

[صفحه 76]

گشت»[1].

در سخنی دیگر می فرماید:

«ای مردمی كه بدنهاشان جمع و هوسهاشان پراكنده است، در حرف و شعار سنگهای سخت را سست می كنید، ولی در عمل چنان هستید كه دشمن در شما طمع می ورزد، در محافل لاف بسیار می زنید، ولی به هنگام پیكار، شعار فرامی دهید!... همراه كدام امام پس از من می جنگید؟! فریب خورده كسی است كه شما او را فریب دهید»[2].

از یك سخنرانی كه امام حدود یك هفته پیش از شهادتش ایراد نموده معلوم می شود كه این وضع اسف بار تا آخرین روزهای حكومت امام ادامه داشته است.

در این سخنرانی ابتدا مقداری از پیروان خود گله می كند كه با تمام تلاشهائی كه او برای عزت و عظمت آنها نموده، چرا در پیروی از حق و پیكار با باطل سستی می كنند و بعد عظمت مقام شهادت و بی ارزشی زندگی را در برابر مسئولیت مجسم می نماید و توضیح می دهد كه همرزمانش كه در صفین خونهای پاكشان بر زمین ریخت، زیان نكرده اند، كه اكنون نیستند تا گرفتار هزاران غصه و درد باشند، آنها با خدا ملاقات نموده و پاداش فداكاری خود را دریافت كرده اند.

و در خاتمه از همرزمان خود چنین یاد می كند:

«این اخوانی الذین ركبوا الطریق و

[صفحه 77]

مضوا علی الحق، این عمار و این ابن التیهان و این ذوالشهادتین».

«كجا هستند برادران من؟! آنها كه در مسیر صحیح حركت كردند و در راه حق استقامت ورزیدند.

عمار كجاست؟!

ابن تیهان كجاست؟!

ذوالشهادتین كو؟!

كجا هستند امثال آنان از برادرانشان؟!

آنها كه با مرگ پیمان بستند و سرهاشان را بای تبه كاران به ارمغان بردند؟!.

«سپس امام از شدت اندوه با دست به صورت خویش زد و فراوان گریست و فرمود »:

آه! بر فقد برادرانی كه قرآن را خواندند و آن را استوار نمودند و پس از تدبر در مسئولیت آن را بپا داشتند، سنت اسلام را زنده كردند و بدعت را نابود نمودند، دعوت جهاد را پذیرفتند و با اعتماد به پیشوا از او پیروی كردند».[3].

با این ترتیب انقلاب اسلامی پس از دوران بسیار كوتاهی به انحطاط گرائید و شكست خورد.

در مقایسه ی انقلاب اسلامی معاصر ایران با انقلاب صدر اول اسلام كاملا این واقعیت مشهود است كه دقیقا وقتی انقلاب به پیروزی رسید

[صفحه 78]

كه بیم مرگ از دلها برخاست، كوچك و بزرگ وزن و مرد به ویژه جوانان مومن و دلیر به خیابانها ریختند و در برابر توپ و تانك با دست خالی و با مشت گره كرده، با فریاد الله اكبر و با سلاح شهادت مدرن ترین سلاحها را از كار انداختند.

آنچه امیدواركننده است اینست كه این روحیه هنوز هم باقی است و همانطور كه در صدر اسلام مسلمین نزد پیامبر می آمدند و تقاضا می كردند كه دعا كند تا شهید شوند، امروز هم این تقاضا نزد رهبر كبیر انقلاب تكرار می شود و تا موقعی كه این روحیه در ملت ما است، قطعا پیروزیم، به امید آنكه این روحیه انقلابی هیچگاه از ملت ما زایل نگردد.

[صفحه 80]


صفحه 76، 77، 78، 80.








    1. شرح ابن ابی الحدید جلد 4 صفحه ی 31.
    2. نهج البلاغه خطبه 29.
    3. شرح ابن ابی الحدید جلد 10 صفحه ی 99.